پا پیش میذارم برای شناخت آدما و جالب به نظر میان اما هر کدومشون چیزی از خودشون نشون میدن که باعث میشه بکشم عقب.
چیزی که هیچجوره قابل چشمپوشی نیست و این غمگینم میکنه.
و واقعاً کو اون شور و اشتیاق برای شناخت آدما؟ و کو اون تصورات مثبتی که واقعی میشد؟
هیچ آدمی نیست که بعد حرف زدن باهاش بگم دتس ایت.
همینه.
نهایتاً این مدلی میشم که خب اوکی کیوت و جالب به نظر میاد بذار باشه.
کجان آدمای جالبی که بودن باهاشون و حرف زدن باهاشون باعث شفافیت روح میشد؟
درباره این سایت